فراخوانی تار عضلانی

فراخوانی تار عضلانی : وقتی يک نورون حركتی آلفا ، يک پتانسيل عمل را به تار عضلانی در يک واحد حركتی می رساند ، تمام تارهای موجود در آن واحد حركتی ، توليد نيرو می كنند. فعال كردن واحدهای حركتی بيش تر ، نيروی بيش تری توليد می كند. هنگامی كه نيروی كم تری لازم باشد ، واحدهای حركتی كم تری برای انقباض عضله ، تحريک می شوند. از مباحث پيشين  موجود در سایت به ياد داريد كه واحدهای حركتی نوع II.a  و  II.x ، تارهای عضلانی بيش تری نسبت به واحدهای حركتی نوع  I دارند. با سایت دانستنی های ورزشی همراه باشید.

فراخوانی تار عضلانی

انقباض عضلات اسكلتی ، شامل فراخوانی فزاينده ی تارهای نوع  I و سپس نوع  II است. اين موضوع به نيازهای فعاليتی كه بايد اجرا شود ، بستگی دارد. هم چنان كه ، شدت فعاليت افزايش می يابد ، تعداد تارهای فراخوانده به شكل فزاينده و به ترتيب زير افزايش می يابد :

نوع II.x → نوع II.a →  نوع I

فراخوانی ترتيبی تارهای عضلانی و اصل اندازه

به عقيده ی اكثر محققان ، واحدهای حركتی به طور كلی بر اساس ترتيب فراخوانی يكنواختی عمل می كنند كه اصل فراخوانی ترتيبی ناميده می شود كه طبق آن چنين به نظر می رسد كه واحدهای حركتی هر عضله ی معين ، از نظم و ترتيب خاصی برخوردار هستند. اجازه دهيد از عضله ی دوسر بازو به عنوان مثال استفاده كنيم ؛ فرض كنيد كه اين عضله ۲۰۰ واحد حركتی دارد كه می توانند بر مقياسی از ۱ تا ۲۰۰ قرار بگيرند . برای انقباض عضلانی فوق العاده ظريفی كه توليد نيروی خيلی كمی مورد نياز است ، واحد حركتی شماره ی ۱ فرا خوانده می شود. اگر نياز به توليد نيرو افزايش يابد ، شماره های ۲ ، ۳ و ۴ و همين طور از واحدهای حركتی تا رسيدن به حداكثر انقباضی كه اكثر واحدهای حركتي (البته نه تمام آن ها ) فعال شوند ، فرا خوانده می شوند. هر زمان كه توليد نيروی معينی مدنظر باشد ، معمولا” واحدهای حركتی مشابهی و ترتيب مشابهی فرا خوانده می شوند.

مكانيسمی كه ممكن است اصل فراخوانی ترتيبی را به طور نسبی شرح دهد ، اصل اندازه می باشد. بر اساس اين اصل ، فراخوانی واحد حركتی به طور مستقيم با اندازه ی نورون حركتی ارتباط دارد. واحدهای حركتی كه نورون های حركتی كوچک تری دارد ، اول فرا خوانده خواهند شد. به علت اين كه واحدهای حركتی نوع  نورون های حركتی كوچک تری دارند ، اولين واحدهايی هستند كه در حركات فزاينده ی تدريجی (حركاتی كه ميزان توليد نيرو و به تدريج از پايين ترين حد خود به بالاترين حد می رسد ) فراخوانده می شوند. زمانی كه نيروی مورد نياز برای اجرای حركت افزايش می يابد ، واحدهای حركتی نوع II  فراخوانده می شوند. در حال حاضر چگونگی ارتباط اصل اندازه با حركات ورزشی پيچيده ، ناشناخته است.

به هنگام فعاليت های ورزشي كه چند ساعت به طول می انجامد ، تمرين با سرعت زير بيشينه انجام می شود و در اين حالت تنش عضلات نسبتا” پايين است . در نتيجه ، دستگاه عصبی مايل است تا تارهای عضلانی را كه بهترين سازگاری را با فعاليت های استقامتی دارند فراخوانی كند كه عبارتند از تارهاي نوع  I و برخی از تارهای نوع II.a  . همراه با ادامه يافتن ورزش ، ميزان گليكوژن در اين تارها به پايان می رسد و دستگاه عصبی بايد تارهای بيش تری از نوع  II.a را فراخوانی كند تا تنش عضله حفظ شود . سرانجام ، زمانی كه تارهای نوع  I و II.a  خسته شدند ، جهت ادامه ی ورزش ، ممكن است كه تارهای نوع  II.x فراخوانده شوند.

اين موضوع ممكن است توضيح دهد كه چرا در برخي رويدادهای ورزشی مانند ماراتن كه ۴۲ كيلومتر را بايد دويد ، خستگي به صورت مرحله ای حادث مي شود و احتمالا” اين موضوع را نيز روشن خواهد كرد كه چرا با نزديک شدن به پايان تمرين يا مسابقه دو ماراتن تلاش زيادی جهت حفظ سرعت دويدن لازم است. اين تلاش زياد ، نتيجه ی فعال شدن تارهای عضلانی است كه به آسانی فراخوانده نمی شود. چنين اطلاعاتی ، اهميت كاربردی در دانستن نيازهای ويژه تمرين و عملكرد ورزشی دارد.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا